زیورآلات ، مجموعهای از اشیاء زینتی در مقیاسی متناسب با بدن انسان، از قبیل گوشواره ، گردنبند ، دستبند ، انگشتر و جز آنها ، که بهمنظور آراستن بدن و پوشاک مورد استفاده قرار میگیرند و کاربردهای متنوعی نیز در فرهنگ مردم دارند.
براساس اسناد و مدارک تاریخی، ایرانیان از دیرباز از زیورآلات برای آراستن خود استفاده میکردهاند. اشتیاق فراوان زنان به استفاده از انواع زیورآلات سبب شده است که در نظر کلی، این وسایل زینتی مختص زنان شمرده شود. زیورها افزونبر نقش زینتی و تجملی خود، عاملی برای آبرو و افتخار زنان، و پسانداز خوبی برای تأمین آتیۀ آنان، و همچنین سرمایهای خانوادگی محسوب میگردد که از مادر به دختر به ارث میرسد. علاقۀ زنان ایرانی به استفاده از زیورآلات توجه سیاحان و محققان را به خود جلب کرده است. دروویل در جایی از سفرنامۀ خود آورده است: در ایران زنی را نمیتوان یافت که زر و زیور، هرچند اندک، نداشته باشد؛ وی به استفادۀ زنان ثروتمند از قطعات درشت جواهر، دهها النگو، انگشتر برای هر انگشت دست و مرواریـدهای درشت بـرای زینت دستـارشان اشاره کـرده است. استفادۀ زنان طبقۀ متوسط جامعه از چندین زیور بهطور همزمان در دست و گردن نیز توجه دنیل را به خود جلب کرده است.
در فرهنگ مردم ایران، گاه زیورآلات متناسب با وضعیت، طبقۀ اجتماعی و جنسیت فرد استفاده میشده است. در نیمۀ اول هزارۀ ۲ قم، مردان و زنان بهطور همسان میتوانستند از نوعی گردنبند استفاده کنند. در زمان پادشاهی اردشیر دوم هخامنشی، طبق قانونی، مردان حق استفاده از زیورآلات زنان را نداشتند. در دورۀ ساسانی نیز استفاده از زر و زیور، انگشتر، تاج، کمربند و گوشواره مخصوص شاه بود و کسی حق استفاده از آن را نداشت، مگر اینکه از طرف شاه بخششهایی از این قبیل به او میشد.
در منطقۀ سیلک کاشان ، زیورآلاتی مربوط به دوران پیش از تاریخ از جنس صدف و یا سنگهای نرم به دست آمده است که به اعتقاد گیرشمن ، این صدفها از انواعی است که تنها در خلیجفارس یافت میشده است و تجارت آن را نیز ظاهراً دستفروشان دورهگرد انجام میدادهاند.
در کاوشهای منطقۀ شوش ، در لایۀ مربوط به هزارۀ ۵-۴ قم، نیز زیورآلاتی از گوشماهی و سنگهای کمیاب گوناگون کشف شده است. در هزارۀ ۴ قم ، ساخت جواهر با تنوع بیشتری همراه شد ، چنانکه ایرانیان از سنگهای کمیاب همچون عقیق ، فیروزه ، یشم ، لاجورد و نیز سنگ بلور در ساخت زیورآلات استفاده کردند.
در کاوشهای شهر سوختۀ سیستان و بلوچستان و شهداد کرمان ، نمونههای فراوانی از انواع زیورآلات مربوط به هزارۀ ۳ قم به دست آمده است که از سنگهای کمیاب و صدف دریایی ساخته شدهاند ؛ در این مکانها ، مهرههای به نخ کشیده شده از جنس نقره یا مس نیز کشف شده است.
در آثار مکشوفۀ لرستان مربوط به اواخر هزارۀ ۲ قم ، سنجاق هایی مفرغی با سری به شکل جانوران و پرندگان برای آرایش مو ، و نیز سنجاق های نذری با تصویر ربالنوع کشف شده است که به عقیدۀ گیرشمن ، بهمنظور فراوانی و فزونی نعمت ساخته میشد و مردم آن را در شکاف دیوار قرار میدادند.
از هزارۀ ۳ قم ، مدارکی دال بر آرایش جسد با انواع جواهر و زیورآلات در دست است ؛ مانند گردنبند نقرهای که به کمک قیر ، آن را به جواهر مرصع کرده ، و به گردن میت انداختهاند.
دورۀ ماد : سایکس در توصیف جلال و شکوه دربار ماد ، به البسۀ سرخ و ارغوانی درباریان و زنجیرها و گردنبندهای طلا و تجملات دیگر اشاره کرده ، و آنها را تقلیدی از دربار آشوری دانسته است. در گنجینۀ زیویه مربوط به این دوره نوارهایی مزین به سنگهای قیمتی در رنگ های مختلف در میان گل و برگ کشف شده است که ظاهراً زنان از آنها برای آراستن گیسوانشان استفاده میکردند. همچنین از این گنجینه زیورآلاتی با اشکال جانورانی همچون بز، و یا شکل برگ درخت خرما ، گل و صلیب به دست آمده که جنبۀ نظرقربانی داشته است. این زیورآلات را به لباس میدوختند. اینگونه تزیین لباس با زیورآلات طلا در دورۀ هخامنشی معمول گردید.
دورۀ هخامنشی : در نگارههای تختجمشیـد ، ایرانیـان بلندپایه با زیورآلاتی ، ازجمله گردنبندهای ضخیم تـابدار ترسیم شدهاند.
دورۀ اشکانی : از هنر جواهرسازی این دوران اطلاعاتی اندک در دست است ؛ از جملۀ نمونههای مربوط به این دوره ، میتوان به زیورآلات پیدا شده در نیپور مانند گوشوارۀ طلا با طرحی برگرفته از یک نمونۀ هخامنشی ، و نیز حلقۀ طلای کمربند ، گردنبند طلای میناکاریشده و سنگ های گرانبها اشاره کرد. تندیسها و حکاکی های برجایمانده از دورۀ اشکانی، زنان اعیانی را نشان می دهد
که لباس باشکوه و مجلل پارتی بر تن دارند و کلاههای بلندشان با جواهرات زینت داده شده است ؛ همچنین ، زنان بلندمرتبهای که از چند رشته سینهریز مروارید و جواهرات گرانبها و گوشواره و دستبند استفاده میکردهاند.
دورۀ ساسانی : در بسیاری از آثار بهجامانده از این دوران ، ازجمله در پیکرۀ شاپور اول و نیز در صحنۀ تاجگذاری بهرام اول در نقشبرجستۀ بیشاپور زیورآلاتی چون گردنبند و گوشواره بر گردن و گوش پیکرهها دیده میشود. در نقشبرجستۀ طاق بستان نیز در صحنۀ اعطای منصب شاهی ، شاه با زیورآلاتی بسیار مفصل از قبیل تاج ، گوشواره ، سینهریز، انگشتر و جز اینها آرایش شده است. قوش مهرهای برجایمانده از دورۀ ساسانی نشان از کاربرد انواع موبند در میان زنان این دوره دارد.
از دیگر زیورآلات مربوط به این دوره میتوان به قلاب کمربند طلایی مرصع به یاقوت زعفرانی (سدۀ ۴ م)، متعلق به اردشیر اول ، پادشاه ساسانی ، و نیز آویزی به شکل گراز که نماد «وَرِثْرَغْنَ»، خدای پیروزی است ، اشاره کرد. این آویز افزونبر زینتیبودن ، کاربردی تعویذگونه نیز داشته است. یک جفت آویز در حدود ۴۰ سانتیمتر، به شکل بوقلمون از جنس طلا با سنجاق مربوط به دورۀ ساسانی موجود است که زنان به کلاهکهای خود وصل میکردند ، بهطوریکه از کنار بناگوش روی سینه آویزان میشد. این زیور بسیار شبیه به زیورآلات زنان ترکمن است. همچنین ، دو قلاب زینتی برای لباس در هیئت دو مرغ گردندراز به شکل ترنجی گرد ، مرصع به دانههای لعل و نیز میناکاری ، از دیگر زیورآلات مربوط به این دوره است.
در دوران ساسانی ، در اعیاد بزرگ سال ، مانند نوروز و مهرگان، زنان شاه، کنیزی زیبا را که به زیورها آراسته شده بود، به شاه پیشکش میکـردند. در این دوره نیـز همانند دورههای پیشین برای تزیین لباس از زیورآلات استفاده میشد. کریستنسن در توصیف لباس خسرو پرویز آورده است: قبا و شلوار پادشاه غرق جواهر ، و حاشیۀ آنها مزین به رشتههای مروارید است. افزونبر اینها، چند رشته مروارید غلتان از گردن او آویزان است.