سفال مهمترین و آشناترین مصنوع دست ساز انسان است. اوج دلبستگی انسان به سفال را میتوان در بیانات الهی مانند آیه چهاردهم یکی از سورههای قرآن کریم (یعنی الرحمن) دید که خداوند تصریح میکند که انسان را مانند یک سفالگر، از گل زنگار آفریده است، این نشان می دهد که همه انسان ها از یک مکان سرچشمه می گیرند، با هم زندگی می کنند و در آخرت برای زندگی دیگری محشور می شوند. هیچ اثری از انسانها اعم از ابزار و آلات هنری و کاربردی در طول تاریخ نتوانسته است به خوبی سفالگری، افکار، اندیشه ها و خلاقیت های ذهنی را به صورت مستمر و بی وقفه بازتاب دهد. سفال های ایرانی به عصر یا دوره ی خاصی تعلق ندارند، بلکه میراث نیاکان ما هستند که طی قرن ها به ما رسیده است. از این رو، جوهر تمام روش ها و دوره های هنری را در خود دارا هستند. با تکامل زندگی انسان بر زمین، سفال از نظر ساخت و پخت، کاملتر شد و به عنوان یک ضرورت در زندگی انسان خود را نشان داد.
در ابتدا ظرف ها ، ظروف غذا و ظروف نگهداری(غذا) ساده و بدون هیچ طرحی بودند. با این حال، کاوش های علمی در نقاط مختلف ایران منجر به کشف سفال های تزئین شده با قدمت هزاره ششم قبل از میلاد شده است. این سفال ها صرف نظر از اندازه های کاربردی، بستر مناسبی برای انعکاس انبوهی از افکار و ابداعات بشری و نیز شفاف سازی دوره های فرهنگی محسوب می شوند. با توجه به بررسی قدیمیترین سفال های طرحها دار ، میتوان گفت که نقوش هندسی ساده و تصاویر هندسی خطی، اولین تصاویری هستند که توسط سفالگران روی ظروف سفالی طراحی شد. و بر اساس نقوش سبدی بر روی ظرف کاوش شده در تپه سنگ چخماق که در منطقه ای باستان شناسی کشف شد ، میتوان گفت این سفالینه نوع ارزشمندی از این سفال ها است.
با ظهور امپراتوری هخامنشی در هزاره ششم پیش از میلاد، پیشرفت بزرگی در سفالگری حاصل شد. ظروف ساده تر محبوبیت بیشتری پیدا کردند و با گذشت زمان رایج تر شدند اما در ماهیت خود تغییری نکردند و فقط از نظر ظاهری دستخوش تغییر شدند.
هنر سفالگری در دوره اسلامی از نظر فنون پخت به سرعت پیشرفت کرد و مواد پوششی متنوعی در قرون مختلف کشف و اختراع شدند. ویژگی های این سفال ها بیانگر شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زندگی مردم دردوره های مختلف است. با پیروی از اصول ساده زیستی و پرهیز از سبک زندگی تجملاتی در سه قرن اول اسلامی، ساخت سفالهایی با طرحهای ساده و واقعیتهای کاربردی زمانی، مانند کندهکاری خطوط هندسی، نقشهای عربی و همچنین نقشهای گل و تمبر روی سفال ها رایج شدند. در این سالها، مصالح لعابکاری گلآلود و شفاف، بهعنوان تزیین بر روی ظروف لعابدار با نقوش ساده و عاری از هرگونه رنگ استفاده میشد. آنها با کتیبه های کوفی حاوی کلمه البرکه، یعنی برکت در زبان عربی تزئین شده بودند. در قرن سوم، ظروف شامل تزئینات کتیبه ای بیشتری در درون خود بودند . قرن چهارم با پذیرش بسیاری از ویژگی های فرهنگی پیشرفته در زمان سلطنت عباسیان و ایجاد حکومت های نیمه مستقل وابسته به دولت عباسی در بغداد مانند غزنویان و آل بویه و نیز ظهور دانشمندانی مانند ابن سینا، فردوسی و بیرونی.،یک جریان تاریخی بزرگ در این قرن تجربه شد که به عنوان رنسانس دوران اسلامی شناخته می شود.
قرن ششم و هفتم در تاریخ هنر سفالگری در دوره اسلامی بسیار حساس بود. قرن ششم، دوران شکوفایی سلجوقیان و خوارزمیان بود که سفالگران از نظر تنوع تولید کوزه، کاسه، ظروف آب و لیوانهای لعابدار که با روشهایی مانند قالب، اسکرافیتو، کندهکاری و سوزنتراشی تزئین میشد، شاهد رونق تجارت خود بودند.
پس از حمله مغولستان به سرزمین های اسلامی در قرن هفتم، روش های جدید متعددی در سفال سازی رایج شد. در مراحل اولیه این عصر، سفالگری به عنوان یک هنر از رونق برخوردار نبود، اما به تدریج در نتیجه تنوع در فنون لعاب کاری دوباره احیا شد. سفال های لعابی شیشه ای یکی از سفال های ارزشمندی است که به عنوان میراث فرهنگی نیاکان ما در قرن ششم و هفتم باقی مانده است. سفال های مینا شامل طراحی و سبک های مینیاتوری ایرانی است تا تزئینات سلجوقی یا مغولی. مضامین این نگاره ها برگرفته از شاهکارهایی چون خمسه نظامی، شاهنامه فردوسی و زندگی نخبگان و اشراف است. پس از فرمانروایی ایلخانیان، سفال های قهوه ای و مایل به قرمز در زمان صفویان بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. سیاحان و سفرنامه نویسان شهرهایی مانند اصفهان، کاشان و مشهد را قطب ساخت این نوع سفال ها ذکر کرده اند.
قرن شش و هفت دو قرن بسیار حساس در تاریخ هنر سفالگری دوران اسلامی است. قرن ششم اوج اقتدار سلجوقیان و هخامنشیان از لحاظ تنوع در تولید ابریق ها،تنگ ها، کوزهها و آبخوریهای دستهدار سفالین لعابدار بهصورت نقش تزئینی قالبی، کنده،اسگرافیتو و سوزنی رونق زیادی به کسبوکار سفالگران بخشیده بود. در قرن هفتم ضمن اینکه شیوههای متعددی متداول شد، در ابتدای کار بهعلت حمله مغول و حوادثی که بر سرزمینهای اسلام وارد آمد، هنر سفالگری از رونق سابق برخوردار نبود ولی کمکم، تنوع در تکنیکهای لعاب نقش، حیات دوبارهای به آن بخشید. یکی دیگر از سفالینههای ارزشمند که یادگاری از میراث فرهنگی بهجامانده از قرون ششم و هفتم هجری نیاکان ماست، سفال مینایی میباشد. سفال مینایی بیشتر از آنکه دارای تزئینات سلجوقی و مغولی باشد شیوه نقاشی و مینیاتورهای ایرانی را دارد .موضوع نقاشیها داستانهای خمسه نظامی شاهنامه و زندگی نجبا و اشراف است.
سفالینههای زرینفام، پساز ایلخانیان بار دیگر در دوره صفوی ای با رنگهای قهوهای مایل به قرمز مورد توجه قرار میگیرد و سیاحان و سفرنامهنویسان از شهرهای اصفهان، کاشان،کرمان و مشهد بهعنوان مراکز ساخت این نوع سفال یاد میکنند. سفالینههای زرینفام دوره متأخر، بیشتر جنبه تزیینی دارد و گلدانهای بدنه کروی با گردن بلند عمودی،در این دوره یکی از نمونههای بارز همین نکته است. دیگر فنون تزئین سفال در قرن ششم و هفتم، روشی معروف به مینایی یا هفترنگ می باشد شاید بتوان گفت این تجربه نتیجه ی تحولی است که در اواخر عهد سلجوقی در زمینه هنر سفالگری اتفاق افتاده و معادل دوره سونگ در چین است.
ظروف معروف به آبی و سفید از ظروف مشخص دوره صفویه است و این سبک تزئین تا دوره قاجاریه نیز ادامه داشته است. هرچند در این دوره رنگ آبی بهتدریج به رنگ لاجوردی تبدیل میشود، درحقیقت تلاش سفالگران سازنده ی سفالهای آبی و سفید، تقلیدی از ظروف چینی آبی و سفید چین، و رقابت با آن (به دلیل قطع صادرات این ظروف به ایران که به علت بروز ناملایمات سیاسی و قطع روابط ایران و چین بوده است) می باشد.
شهرهای کرمان و مشهد را میتوان بهعنوان مراکز ساخت این نوع سفال نام برد. در دوره قاجاریه شاهد رکود و انحطاط هنر سفالگری در ایران هستیم که فرآوردههای آنان، سافال هایی با تقلید ناشیانه از ظروف زرینفام دوره سلجوقی، یا چینیهای دورهی صفویه است. در این دوره گسترش مناسبات خارجی و ورود بیرویه کالاهای چینی از روسیه،فرانسه ، آلمان و چین بر سقوط سفالگری در ایران بیتاثیر نبود و عرضه محصولات کارخانههای با کیفیت بهتر و قیمت ارزان این هنر پرسابقه را در ایران رو به رکود و انحطاط کشاند.
کارکرد امروزه سفال برای ما آمیزه ای از اشتیاق و غفلت است. ما اکنون دانش تمام قرون گذشته را در اختیار داریم و به آثار باستانی با تحسین مینگریم اما کاربرد این همزاد ازلی ما به چه میزان است؟